یدونه نارنگی واسه پسرم پوست کندم. ولی از دستم نگرفت. دوباره خاستم بدم دستش. دستمو پس زد. اشاره کرد ب انار. یعنی اینو نمیخام. انار میخام.
اناره رو براش قاچ کردم.انارش کم رنگ بود دونههاش. یهدونهشو دادم دستش. گرفت بخوره. من یه انار دیگم قاچ کردم. این یکی قرمز بود. علی اوونی که دستش بودو گذاشت تو بشقاب. از اوون انار قرمزه . دوتا تیکه بردلشت. رفت دومتر